آغا محمدخان قاجار
در تاریخ ایران، سالهای آخر قرن هجدهم دوره ای بس تیره و تار است هجوم دد منشانه افغانها، غشای تابناک تمدن اصفهان را درهم شکسته، و بهروزیی را به نابودی کشیده بود که برام سلطنت صفویه به مردی زحمتکش امکان احیا داده بود.
با اینهمه ساله جلوه های خوش و اعتبار این سلسله نتوانسته بود داروی درد تمدنی شود که در سده های سیزدهم و چهاردهم از دو ترکتاز مغول آسیب دیده بود. هرچند پادشاهانی از تخمه چنگیز و نیمور خویشتن را اصلاح کرده بودند و چند تن از آنان زمینه را برای ترویج علم و هنر مساعد ساخته، و سنتهای بغداد و چین را به هم در آمیخته بودند، بازهم جبران آن آسیبها نشده بود. چه، از بشردوستی سده های میانه که نرمخویی و بزرگداشت آسمی را تعلیم می داد، جز خاطره هایی برجای نمانده بود درشتی و درنده خویی چنان فرمانروا گشته بوده که گفتی راه طبیعی حکمرانی همان بود و بس.
روشهای پادشاهان صفوی نسبت به خویشاوندان یا کسانی که به آنان کمان بد می رفت، چقدر مغایرت داشت با سخنان حکیمانه فیلسوفان و شاعران ایران قبل از هجوم بیگانگان و با حکمتهایی پرطنین تر از آن که در آن روزگار، با حقیقت با دست کم با آرمانی تحقق پذیر همساز نباشد...
تعداد مشاهده: 251 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: .pdf
تعداد صفحات: 303
حجم فایل:0 کیلوبایت
گارانتی بازگشت وجه
کد تخفیف خرید
نماد اعتماد الکترونیکی