خلاصه کتاب سالار مگس ها


بخشی از کتاب سالار مگس‌ها:
«نور خورشید که از میان برگ‌های نخل می‌تابید، لکه‌های روشنی روی بدن عرق‌کرده رالف انداخته بود. او موهای چسبناکش را از روی پیشانی کنار زد و به منظره مقابلش خیره شد. اقیانوس آبی و درخشان تا افق امتداد داشت، و خط ساحلی مثل کمانی از مروارید می‌درخشید. در آن سوی جزیره، دود باریکی به آرامی در هوای گرم و مرطوب بالا می‌رفت. رالف دستش را به صخره‌ای گرفت و به این فکر کرد که چقدر همه چیز تغییر کرده است. دیگر خبری از آن پسربچه‌های مودب مدرسه‌ای نبود. حالا آن‌ها شبیه وحشی‌ها شده بودند، با صورت‌های رنگ شده و موهای ژولیده. صدف صورتی رنگ کنار پایش افتاده بود، دیگر کسی به آن اهمیتی نمی‌داد.
جک و گروهش از میان درختان بیرون آمدند، نیزه‌های تیزشان در نور خورشید برق می‌زد. آن‌ها دیگر شباهتی به پسربچه‌های کر کلیسا نداشتند. صورت‌هایشان پشت نقاب‌های رنگی پنهان شده بود و چشم‌هایشان با وحشی‌گری می‌درخشید. رقص جنگی‌شان مثل مار از میان درختان می‌پیچید و صدای طبل‌هایشان در سکوت جزیره طنین می‌انداخت. پیگی عینکش را محکم‌تر به چشمانش فشار داد و زمزمه کرد: «آن‌ها دیگر آدم نیستند. فراموش کرده‌اند که ما کی هستیم.» و رالف می‌دانست که او درست می‌گوید. آن‌ها دیگر بچه‌های متمدن نبودند، تبدیل شده بودند به چیزی که همیشه در درونشان خفته بود.»

دسته بندی: دیجیتال فایل » ادبیات-داستان-شعر-رمان-کتاب

تعداد مشاهده: 36 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 19

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل