خلاصه کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی


بخشی از کتاب خیلی زیاد اما همیشه ناکافی:
«زمانی که به برج ترامپ رسیدم، منشی مرا به طبقه بیست و ششم راهنمایی کرد. دفتر دونالد درست همانطور بود که انتظار داشتم - مجلل، پر زرق و برق، و با نمایی خیره‌کننده از منهتن. روی دیوارها پر بود از روزنامه‌ها و مجلاتی که عکس او را روی جلد داشتند، انگار می‌خواست به هر بازدیدکننده‌ای یادآوری کند که او کیست. پشت میز بزرگش نشسته بود و مشغول صحبت با تلفن بود، اما وقتی مرا دید، با همان لبخند آشنا و مصنوعی‌اش که سال‌ها در رسانه‌ها دیده بودم، سر تکان داد. این صحنه مرا به یاد روزهای کودکی‌مان در خانه پدربزرگ در کوئینز انداخت، جایی که او همیشه در تلاش بود توجه پدرم را جلب کند.
در آن لحظه، خاطرات مثل سیل به ذهنم هجوم آوردند. صبح‌های یکشنبه که همه دور میز صبحانه جمع می‌شدیم، پدربزرگ روزنامه‌اش را می‌خواند و هیچ‌کس جرات نداشت سکوت را بشکند. دونالد تنها کسی بود که می‌توانست این قانون نانوشته را زیر پا بگذارد. او با صدای بلند درباره موفقیت‌هایش در مدرسه نظامی صحبت می‌کرد، حتی اگر نیمی از آن‌ها واقعیت نداشت. پدربزرگ با غرور به او نگاه می‌کرد، درحالی که برادرم فردی، در گوشه‌ای از میز، ساکت و سر به زیر نشسته بود. این تصویری بود که سال‌ها بعد، معنای عمیق‌تری پیدا کرد. تصویری از یک خانواده که در آن، محبت و توجه همیشه مشروط به نمایش قدرت و موفقیت بود.»

دسته بندی: دیجیتال فایل » ادبیات-داستان-شعر-رمان-کتاب

تعداد مشاهده: 35 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 29

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل