خلاصه کتاب فایدون
بخشی از کتاب فایدون:
«در آن روز سرنوشتساز، اتاق کوچک زندان مملو از شاگردان و دوستان سقراط بود. همه با چشمانی نمناک به استاد خود مینگریستند که با آرامشی شگفتانگیز بر تخت نشسته و درباره جاودانگی روح سخن میگفت. سقراط با لحنی آرام و اطمینانبخش توضیح میداد که چگونه فلسفه راهی است برای آماده شدن جهت این لحظه، لحظه جدایی روح از تن. او معتقد بود که روح در طول زندگی، اسیر تن است و تنها با مرگ است که میتواند به حقیقت ناب و جهان ایدهها دست یابد. در حالی که شاگردانش با اندوه به او گوش میدادند، سقراط با شور و اشتیاق از زیبایی این رهایی سخن میگفت.
نگهبان جام شوکران را آورد و سقراط، با همان آرامش همیشگی، جام را گرفت. پیش از نوشیدن، رو به جمع کرد و گفت: «دوستان عزیزم، چرا چنین غمگین هستید؟ مگر نمیدانید که این تنها آغاز است، نه پایان؟ من همواره به شما آموختهام که روح، جاودانه است و مرگ تنها دروازهای است به سوی حقیقت متعالی. آیا شایسته نیست که با شادی به استقبال چنین سفری برویم؟» سپس، در حالی که کریتون و دیگر شاگردان نزدیکش میگریستند، با اطمینان جام را سر کشید. تا آخرین لحظات، او همچنان به گفتگو با شاگردانش ادامه داد و حتی زمانی که سرما به پاهایش میرسید، هنوز درباره حکمت و معرفت سخن میگفت. اینگونه بود که بزرگترین معلم یونان باستان، با آرامش و متانت، به زندگی خود پایان داد و به جهانی که همواره در جستجویش بود، پیوست.»
تعداد مشاهده: 47 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 10
حجم فایل:0 کیلوبایت