خلاصه کتاب روزی زیبا و وحشتناک داشته باشید
بخشی از کتاب روزی زیبا و وحشتناک داشته باشید:
«امروز صبح، درست مثل هر روز دیگر، با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم. اما این بار، به جای اینکه فوراً به لیست بیپایان کارهایی که باید انجام دهم فکر کنم، چند لحظه در رختخواب ماندم و به صدای نفسهای آرام پسرم در اتاق کناری گوش دادم. به قهوهای که به زودی بوی دلپذیرش خانه را پر خواهد کرد. به نور خورشید که از لای پرده به داخل میخزید. و در آن لحظه فهمیدم که زندگی همین است: مجموعهای از لحظات کوچک که میتوانند هم زیبا باشند و هم وحشتناک، بسته به اینکه چطور به آنها نگاه کنیم.
وقتی سرطان تشخیص داده شد، همه چیز تغییر کرد و هیچ چیز تغییر نکرد. هنوز هم باید صبحها از خواب بیدار میشدم، لباس میپوشیدم، و به زندگی ادامه میدادم. اما حالا هر روز صبح که چشمانم را باز میکنم، با آگاهی عمیقتری از شکنندگی و زیبایی همزمان زندگی روبرو میشوم. گاهی اوقات پارادوکسهای زندگی آنقدر واضح میشوند که نمیدانم باید بخندم یا گریه کنم. پس هر دو کار را میکنم. چون زندگی همین است: خنده در میان اشکها، امید در دل ناامیدی، و زیبایی در قلب وحشت.»
تعداد مشاهده: 39 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 17
حجم فایل:0 کیلوبایت