PDF رمان زمستان داغ به قلم اسماء کرمی پور با ژانر عاشقانه
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رمان
PDF رمان زمستان داغ به قلم اسماء کرمی پور با ژانر عاشقانه
تعداد صفحه:450
دانلود رمان زمستان داغ pdf از اسما کرمی پور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
” سارا ” دختریه که از کودکی درگیر عشق پسر عمه اش، پرهام میشه و از رفتارهای پرهام احساس می کنه که پرهام هم به اون علاقه داره؛ اما در کمال ناباوری پرهام با لعیا ازدواج می کنه و سارا که از این ماجرا شوکه است، احساس میکنه که دیگه هیچ وقت نمی تونه ازدواج کنه و این عقیده، سارا رو در مسیر دیگه ای از زندگی قرار میده…
خلاصه رمان زمستان داغ
یک هفته به عید مونده بود. همه در تب و تاب بودند اما من عین خیالم نبود. هیچی برام مهم نبود. لباس عیدم رو هم برای گیر ندادن مامان، به زور رفتم و خریدم.مامان اینا دلشون می خواست مسافرت برن، اما من کاملا مخالفت کردم. برای دید و بازدید و عید دیدنی، مدام با مامان بحثم می شد. دلم نمی خواست جایی برم اما به زور مامان چند جایی رو رفتم. به هر جون کندنی بود، دوازده روز گذشت و سیزده بدر شد. اولین سیزده بدری بود که پرهام متاهل بود.
داشتم دق می کردم. همیشه عاشق سیزده بدر بودم، چون می دونستم کل روز کنار پرهام هستم، اما از حالا به بعد دیگه لعیا کنارش بود. طبق معمول، كل فامیل کنار هم بودیم. شيرين مدام منو هل می داد سمت منان که باهاش حرف بزنم، اما من که از عشق و عاشقی خیری ندیده بودم، مدام فرار می کردم و طفره می رفتم، ولی بالاخره موقع اسم و فامیل گیر افتادم. قرار شد همه دو به دو یار بشن و مسابقه بدن. تا اومدم بگم که بازی نمی کنم،
شیرین خودکار و کاغذی دست منان داد و گفت: – شما با سارا یار بشین. منان با خجالت، کاغذ و خودکار رو از شیرین گرفت و نگاهی به من انداخت. سرم رو پایین انداختم. بلند شد و اومد نزدیکم نشست ولی با فاصله. بازی شروع شد و منان بدون این که من کمکی بهش بکنم، تنهایی می نوشت. جالب این بود که بر عکس من، تو نوشتن اشیا خیلی ماهر بود. سر حرف ” ه” همه رو نوشته بود و روی حیوون گیر کرده بود. با خودکار روی پیشونیش می زد اما…